این خبر، البته چندان تعجب آور نبود. پیش از این نیز بسیاری از جمعیتشناسان و متخصصان کشور نسبت به سالمندی جمعیت و سرعت رو به رشد این پدیده در کشور خبر داده بودند. آنچه در این بین مهم است نحوه مراقبت و تامین حمایتهای مورد نیاز این جمعیت است. با این حال یوسف رضایی، معاون توانبخشی اداره کل بهزیستی استان تهران مدتی پیش بر کمکاری سازمان بهزیستی در این حوزه تاکید کرده است.
سالمند شدن جمعیت کشور در دهههای آینده و رو به فزونی رفتن تعداد سالمندان کشور موضوعی است که سالهاست متخصصان و جمعیتشناسان درباره آن هشدار میدهند. حتی دبیرخانه شورای ملی سالمندی در سازمان بهزیستی کشور نیز در راستای توجه و حمایت بیشتر از سالمندان و آمادهسازی زیرساختهای شهری، اجتماعی، اقتصادی و درمانی کشور برای زندگی این افراد با همکاری دستگاههای ذیربط راهاندازی شد.
با این حال از زمان تشکیل این شورا تاکنون هنوز از بهبود شرایط سالمندان خبری نیست و متخصصان تاکید میکنند که در حوزه سالمندی و حمایت از سالمندان با مشکلات بسیاری مواجه هستیم آنهم در شرایطی که این جمعیت در کشور به سرعت در حال افزایش است. تا جایی که روز گذشته علیمحمد قادری، رئیس سازمان بهزیستی کشور از ۲ برابر شدن جمعیت سالمند کشور در طول ۴۰ سال گذشته خبر داد و گفت: «جمعیت سالمندان از ۵درصد به نرخ ۱۰ درصد رسیده است. ما نرخ قابلتوجهی از سالمندان را در جامعه داریم که میطلبد زیرساختهای مؤثر ویژه سالمندان احداث و به معیشت آنها توجه شود که در شورای ملی سالمندان و با حضور وزیر این موضوعات پیگیری میشود.
پایگاه رفاه ایرانیان باید جمعیت سالمندی را احصا کند، زیرا آخرین سرشماریها در سال ۱۳۹۵ صورت گرفته است، سرشماریهای جدید از سالمندان باید به صورت هدفمند و با استفاده از آیتمهایی تخصصی انجام شود تا بتوان با استفاده از این آمارها، برنامهریزیهای دقیقتری داشته باشیم.»
از طرف دیگر یوسف رضایی، معاون توانبخشی اداره کل بهزیستی استان تهران نیز در خردادماه سال جاری تاکید کرده است که کشور ما از حیث سرعت رشد سالمندی اولین کشور در دنیاست و بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی درحالیکه در دنیا هر ۱۰۰ سال جمعیت سالمندان دو برابر میشود، اما در ایران شرایط متفاوت بوده و هر ۲۰ سال جمعیت سالمندی کشور دو برابر میشود. رضایی همچنین تاکید کرده بود که «سازمان بهزیستی در مورد سالمندی کمکاری کرده و از برنامه عقب است.»
نامناسب بودن زیرساختهای لازم برای مراقبت از سالمندان بهصورتی است که در حال حاضر بسیاری از سالمندان کشور ضمن محرومیت از بیمههای اجتماعی در شرایط فقر به سر میبرند. چنانکه احمد دلبری، رئیس مرکز تحقیقات سالمندی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی در مهرماه گذشته میزان فقر در بین افراد سالمند را ۲ برابر سایر گروههای سنی در کشور عنوان و تاکید کرده بود: «۷۰ درصد سالمندان بیمه تکمیلی ندارند و ۵۵ درصد سالمندان مستمری دریافت نمیکنند.»
البته پیش از او و در سال ۱۳۹۸ نیز محسن سلماننژاد، رئیس اسبق دبیرخانه شورای ملی سالمندان، گفته بود: «۲۵ تا ۳۰ درصد سالمندان کشور زیر خط فقر مطلق زندگی میکنند.»
سخنی که نشان میدهد در سالهای ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۱ یعنی در مدت ۵ سال، شرایط سالمندان تغییر چندانی نداشته و مسئولان برای بهبود زندگی این گروه چارهاندیشی شایسته و کارآمدی نداشتهاند. فقر و محرومیت از بیمههای اجتماعی در حالی زندگی سالمندان را مورد تهدید قرار داده است که دقیقاً در این دوران افراد به حمایتهای درمانی بیشتر نیاز دارند و به تبع آن، ضروری است دسترسی بیشتر به منابع مالی یا حمایتهای مالی داشته باشند. با این حال درشرایطی که گروه سالمندان در کشور رو به فزونی و وضعیت اقتصادی بسیاری از آنها فاجعهبار است، اما مسئولان سازمان بهزیستی کشور از بالا بودن هزینههای نگهداری و درمان سالمندان خبر دادهاند؛ به نحوی که بسیاری از خانوادهها از عهده تامین هزینههای سالمندان برنمیآیند. همچنین مطالعهای که در سال ۱۳۹۳ انجام شده حاکی از آن است که مراجعه سالمندان به مراکز درمانی دو برابر بیشتر از سایرین و میزان بستری این افراد نیز دو برابر افراد معمولی بوده است.
بهطوری که میزان بستری آنها ۷ درصد و میزان بستری سالمندان ۱۶ درصد مشخص شده است این در حالیست که بستری افراد عادی ۷ درصد بوده است.
با این حال با گذشت نزدیک به یک دهه از انجام این تحقیقات و افزایش احتمالی تعداد سالمندان نسبت به سال ۱۳۹۳،، اما هنوز نمیتوان گفت که این گروه از خدمات و حمایتهای مناسب برخوردارند.
آنچه به این نگرانیها میافزاید، اما موضوع افزایش زنان سالمند و به ویژه زنان سالمند تنهاست. موضوعی که سلماننژاد از آن به عنوان یک فاجعه یاد میکند. به گفته او تعداد زنان سالمند تنها ۴ برابر سالمندان مرد تنهاست. رئیس اسبق دبیرخانه شورای ملی سالمندان علت فاجعهبار بودن این شرایط را عدم دسترسی بسیاری از زنان سالمند به منابع درآمدی اظهار کرد و گفت: «این زنان بیش از مردان مستعد ابتلا به بیماریهایی مانند افسردگی یا بیماریهای استخوانی هستند و اگر دولت هم به آنها توجه نکند مرتکب سالمندآزاری شده است.
تنهایی سالمندان نهتنها معضلی اجتماعی که معضلی بهداشتی است و سالمند زن اگر تنها باشد بیشتر در معرض سوءاستفاده قرار میگیرد.» به هر روی از فروردین سال ۱۳۸۳ که هیئت وزیران با تصویب آییننامه اجرایی جزء (۵) بند (الف) ماده (۱۹۲) قانون برنامه سوم توسعه مقرر کرد شورای ملی سالمندان تشکیل شود تا امروز حدود دو دهه میگذرد در این مدت سخن، توصیه، انتقاد و ارائه راهکار بسیار انجام شده است. جلسات شورای ملی سالمندان نیز برگزار شده است، اما به نظر میرسد هیچیک از این نشستها و سخنها در عمل در راستای ارتقای زندگی سالمندان در کشوری که جمعیت آن رو به سالمندی در حرکت است، خروجی قابل قبولی نداشته است.